Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2857 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetizable
U
قابل مغناطیسی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Other Matches
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
floppies
U
مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy
U
مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy disks
U
مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy discs
U
مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
faulty
U
شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
floppy disk
U
مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
marks
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
cassette
U
کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
cassettes
U
کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
ferrite
U
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferric oxide
U
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
magnetic tape
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tapes
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
fix
U
دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
fixes
U
دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
demagnetize
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetize
U
مغناطیسی کردن
demagnetize
U
دی مغناطیسی کردن
magnetising
U
مغناطیسی کردن
magnetization
U
مغناطیسی کردن
magnetises
U
مغناطیسی کردن
magnetised
U
مغناطیسی کردن
magnetizes
U
مغناطیسی کردن
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetising
U
مغناطیسی کردن یا شدن
magnetize
U
مغناطیسی کردن یا شدن
magnetises
U
مغناطیسی کردن یا شدن
magnetised
U
مغناطیسی کردن یا شدن
magnetizes
U
مغناطیسی کردن یا شدن
degauss
U
پاک کردن میدان مغناطیسی
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
load point
U
شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
drum sorting
U
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
erasing
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erases
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
orient
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
erased
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
orients
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
bulk
U
پاک کردن یک دیسک یا نوار مغناطیسی در یک عمل
orienting
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
erase
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
write permit ring
U
چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
atm
U
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
writes
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
erectable
U
قابل راست کردن یا بنا کردن
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
rebuttable
U
قابل رو کردن
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
reel-to-reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel to reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
estimable
U
قابل براورد کردن
condensible
U
قابل خلاصه کردن
manageable
U
قابل اداره کردن
translatable
U
قابل معنی کردن
exhaustible
U
قابل خالی کردن
multipliable
U
قابل ضرب کردن
multiplicable
U
قابل ضرب کردن
combatable
U
قابل جنگ کردن
reversible
U
قابل پشت و رو کردن
separable
U
قابل جدا کردن
projectable
U
قابل پرتاب کردن
swimmable
U
قابل شنا کردن
deflections
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
inflatable
U
قابل تورم یا باد کردن
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
attachable
U
قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
downloadable
U
آنچه قابل بار کردن است
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
manageable
U
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
permanent
U
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
bind
U
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
binds
U
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
zeroes
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
eurocheque
U
چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
zero
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
sensible
U
قابل درک قابل رویت
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
senses
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
passed
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
sense
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
joint filler
U
نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
grid magnatic angle
U
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
scramble
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
pooler
U
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
preparation
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
public
U
متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
preparations
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
magnetic head
U
هد مغناطیسی
antimagnetic
U
ضد مغناطیسی
magnetized
U
مغناطیسی
magnetical
U
مغناطیسی
magnetic
U
مغناطیسی
magnetic bridge
U
پل مغناطیسی
magnetic tick
U
تق مغناطیسی
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
magnetic flow
U
شار مغناطیسی
magnetic inertia
U
پس ماند مغناطیسی
magnetic field
U
میدان مغناطیسی
magnetic variation
U
اختلاف مغناطیسی
magnetic hysteresis
U
هیسترزیس مغناطیسی
magnetic strom
U
طوفان مغناطیسی
magneticd sound
U
صوت مغناطیسی
electrode
U
قطب مغناطیسی
flux
U
فلوی مغناطیسی
magnetic disturbance
U
پارازیت مغناطیسی
magnetic tape drive
U
نوارچرخان مغناطیسی
magnetic flux
U
سیل مغناطیسی
magnetic flux
U
جریان مغناطیسی
magnetic storage
U
ذخیره مغناطیسی
magnetic ink
U
جوهر مغناطیسی
magnetic disturbance
U
اغتشاش مغناطیسی
single magnetic ion trap
U
یونربای تک مغناطیسی
magnetic flux
U
شار مغناطیسی
magnetic tape drive
U
نوارخوان مغناطیسی
magnetic storage
U
منبع مغناطیسی
solenoid switch
U
کلید مغناطیسی
shields
U
سپر مغناطیسی
magnetic tape
U
نوار مغناطیسی
magnetic tape code
U
کد نوار مغناطیسی
magnetic spectrograph
U
طیف مغناطیسی
magnetic vector
U
بردار مغناطیسی
magnetic head
U
نوک مغناطیسی
Recent search history
Forum search
1
frangible
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
meaning of taking law
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com